English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6307 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isomer U اجسام متشابه الترکیب
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
homophone U متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
homogonous U دارای اعضاء تولید مثل متشابه
of that ilk U دارای همان جا
even U دارای همان تاریخ
of even date U دارای همان تاریخ
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
ingradient U اجزا
facture U اجزا
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
akin <adj.> U متشابه
similiar U متشابه
like <adj.> U متشابه
similar <adj.> U متشابه
alike <adj.> U متشابه
related <adj.> U متشابه
liked U متشابه
homoplastic U متشابه
allegorical U متشابه
homonym U متشابه
analogous U متشابه
homologous U متشابه
likes U متشابه
like U متشابه
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
allegorical verses U ایات متشابه
toneme U کلمه متشابه
homological U متشابه متجانس
anomalous U غیر متشابه
corresponding U مطابق متشابه
analog U لغت متشابه
uniform motion U حرکت متشابه
homophonous U متشابه الصوت
homologue U عضو متشابه
analogues U لغت متشابه
analogue U لغت متشابه
homolog U عضو متشابه
homologize U متشابه کردن
modified milk U شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
breakers U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
DBA U ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
breaker U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
tone poem U شعر متشابه التلفظ
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
clocks U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake U کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
alliteration U اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
identic U همان
selfsame U همان
identical U همان
very U همان
this same U همان
same U همان
idem U همان
thingummy U همان
accordingly U از همان قرار
very U همان همین
of the same kind U از همان نوع
self-same U همان خود
self same U همان خود
equally <adv.> U به همان طریق
it is the same thing U همان است
instatu quo U در همان حال
at the very beginning U از همان اولش
nothing short of U عینا همان
for that matter <idiom> U به همان علت
one U یکی از همان
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
that once U همان یک بار
same U همان جور
of that ilk U اهل همان جا
just as well <adv.> U همان مقدار
selfsame U درست همان
s.c U همان پرونده
s.c U همان دعوی
i went on the instant U در همان ان رفتم
i went that instant U در همان ان رفتم
therabout U در همان نزدیکی
ones U یکی از همان
same U همان کار
just as well <adv.> U به همان طریق
equally <adv.> U همان مقدار
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
it is much the same U تقریبا همان است
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
idem U همان نویسنده در همانجا
ones U عین همان یکی
one U عین همان یکی
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
ipsilateral U قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous U حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
bookmark U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
bookmarks U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
walley U پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
climp milling U عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
center of gyration U نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
serials U دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
Recent search history Forum search
2New Format
1 if there's any justice
1Evolution
1pedal pamping
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1 no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
1offshoring
1veterans
1Bravetown
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com